باید آرشیو موسیقی ام را بگردم تا یادم بیاید آخرین بار کدام موسیقی را هی توی خانه پخش کرده ام و خسته نشدم ...
باید کمد لباسم را باز کنم و آن دامن سبز چین داری که می دانم دست و پا گیرم خواهد شد را بپوشم توی آینه زل بزنم به خودم ...
دراز بکشم روی کاناپه ... با دست هایم آرزوهایم را بنویسم و پاک کنم ... کدام آرزویم را پررنگ تر بکشم؟
ممم ... بگذار بهانه ای برای شعر نوشتن پیدا کنم ... وقتی برای اینکه دانه های انار را توی کاسه ی سفید گل قرمزم بریزم و کمی گلاب و نمک چاشنی اش کنم و بدون دغدغه مزه مزه کنم
بگذار اینبار ناتمام ننویسم ...
پ.ن وجود ندارد ... این متن همه اش پی نوشت است!