سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

آه سید .. چقدر مانده تا تباهی این ثانیه های متحیر؟

کدامین آب است که عطش می سازد برای گلویی که تشنگی را نمی فهمد ؟

مگر نه این که به قدر یک نفس کشیدن به او نزدیکم ؟

آیا هیچ بازدمی هست که از دم ِ من بر آید و نام او را هجی نکند ؟

آه پیامبر  ِ روزهای بی خبری ام !

کجاست آن راهی که از میان نیل ِ آشفتگی هایم عبور کند ؟

از درون این شعله های غضب و آلودگی آیا بهشتی هست که مرا یاری کند ؟

... دیگر تاب ماندنم نیست !

 

+بی ربط نوشت: همراهم گم شده ... هم راهم را که گم نکرده ام!


+ تاریخ یکشنبه 90/12/21ساعت 4:47 عصر نویسنده | انار


   
   

AvaCode.19