دختر کوچکم امروز فهمیده بود چقدر به نوازش احتیاج دارم. امروز تا فرصتی پیدا میکرد لبش را روی گونه ام میچسباند و دلبرانه مرا می بوسید ... دست کوچکش را روی چشم هایم میگذاشت و میگفت مامان شما استراحت کن و من دل توی دلم نبود ... امروز تنهایی ام را چه خوب فهمیده بود ...!
+
تاریخ چهارشنبه 96/12/23ساعت 8:3 عصر
نویسنده
|
انار